قطعدیکشنری فارسی به انگلیسیcut, disconnection, discontinuance, ectomy _, interruption, rupture, section, severance, stoppage
indefeasibleدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل تحمل، لغو نکردنی، الغاء نشدنی، فسخ ناپذیر، برقرار، بطلان ناپذیر، از دست ندادنی
irrepealableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل جبران نیست، لغو نکردنی، غیر قابل الغاء، باطل نشدنی، فسخ نکردنی