معنی غر | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی دقیق

غر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

grumble, squawk

جست‌وجوی مشابه

غر زدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

carp, cavil, cluck, grizzle, nag, scold

غر زدن (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

yammer

غر زدن با صدای بلند

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rumble

غر شدن (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

herniate

غر غرو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

grumbler

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

yvonne

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یونس

Yves Tanguy

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ایو تنگی

Jacques Yves Cousteau

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ژاک یو کوستو

Marie Joseph Paul Yves Roch Gilbert du Motier

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماری جوزف پل یوچ روچ گیلبرت دو متیر

جست‌وجوی متن

mistraced

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غرق شدن

outroll

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غرق شدن

purling

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غرق شدن، حلقه حلقه شدن، مثل فرفره چرخیدن، واژگون شدن، زردوزی کردن، با شرشرجاری شدن

overinstructive

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غرورآفرین

grovelled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غرق شده، دمر خوابیدن، خزیدن، پست شدن، پست بودن