cloistersدیکشنری انگلیسی به فارسیغارها، ایوان، صومعه، راهرو سرپوشیده، دیر، اطاق یا سلول راهبان و تارکن دنیا، گوشهنشینی کردن، در صومعه گذاشتن
gorgesدیکشنری انگلیسی به فارسیغارها، پر خوری، گلوگاه، دره تنگ، گدار، گلو، حلق، ابکند، شکم، معبر تنگ، پر خوردن، زیاد تپاندن، پر خوری کردن، بلعیدن، با حرص و ولع خوردن