عبوسدیکشنری فارسی به انگلیسیbeetle-browed, cranky, dour, glum, grumpy, morose, saturnine, severe, stern, sulky, sullen
gloomsدیکشنری انگلیسی به فارسیغم و اندوه، عبوس بودن، کش رفتن، افسرده شدن، دلتنگ بودن، تاریک کردن، تیره کردن، ابری بودن