16 مدخل
soon
crap, excrement, feces, shit, stool
snot
sniffle
shit
snotty
انگلستان
انگلستان.
به زودی، عنقریب، مختصری
به زودی، زود، بزودی، طولی نکشید، عنقریب، قریبا
در حال حاضر، فعلا، بزودی، قریبا، لزوما، حتما، انا، عنقریب
گریه، گه، عن، ریدن
shits، گه، عن، ریدن