78 مدخل
abrupt, offhand, immediate, instantaneous, momentary, spontaneous
impotent
accrue, earn, issue
income, revenue
perquisite
insulation, insulator, nonconductor
شدید، سخت، سخت گیر، شاق، خشک، عنیف
شدیدتر، شدید، سخت، سخت گیر، شاق، خشک، عنیف
مخوف، شنیع، زشت، ترسناک، سهمگین، زننده، وقیح، مهیب، عنیف
شدید، جدی، موثر، قوی، کاری، عنیف
متناقض، زننده، تنفرانگیز، طاقت فرسا، مخالف، عنیف