highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته
heightدیکشنری انگلیسی به فارسیارتفاع، ارتفاعات، بلندی، آسمان، فراز، رفعت، تکبر، جای مرتفع، در بحبوحه، عرشه، علی
heightsدیکشنری انگلیسی به فارسیارتفاعات، ارتفاع، بلندی، آسمان، فراز، رفعت، تکبر، جای مرتفع، در بحبوحه، عرشه، علی
trillدیکشنری انگلیسی به فارسیتلخ، حرف عله، لرزش صدا، جاری شدن، روان شدن، چهچه زدن، با تحریر خواندن، چرخیدن، پیچانیدن، لرزیدن
trillsدیکشنری انگلیسی به فارسیتله ها، حرف عله، لرزش صدا، جاری شدن، روان شدن، چهچه زدن، با تحریر خواندن، چرخیدن، پیچانیدن، لرزیدن