معنی عرض شدن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

عارض شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

complain, litigate, prosecute, sue

عارض شدن به دادگاه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

lodge

عارض شدن به مراجع صالحه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

lodge

عوض شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

change, transform, turn

عوض شدن به طور کامل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

reverse

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

uva

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اووا

UV

دیکشنری انگلیسی به فارسی

UV

Uuq

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Uuq

Unq

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Unq

Ribes uva-crispa

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Ribes uva-crispa

جست‌وجوی متن

awreak

دیکشنری انگلیسی به فارسی

عوض شدن

perspire

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیدار شدن، عرق ریختن، عرق کردن، دفع کردن، خیس عرق شدن

sweats

دیکشنری انگلیسی به فارسی

عرق، عرق ریزی، خوی، عرق کردن، خیس عرق شدن، مشقت کشیدن

sweat

دیکشنری انگلیسی به فارسی

عرق، عرق ریزی، خوی، عرق کردن، خیس عرق شدن، مشقت کشیدن

sweating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعریق، عرق کردن، خیس عرق شدن، مشقت کشیدن