269 مدخل
departure, infraction, retraction
depart
backslide
ironclad
infrangibly
بی نظیر
ungeuntarium
اختلاف نظر
بی نظیری
بی رحمانه
عقب افتادن، عدول کردن
منحرف شدن، عدول کردن، کجرو شدن، انحراف ورزیدن، پرت شدن
عقب نشینی، رد گم کردن، عدول کردن، عهد شکستن
انحراف دارد، منحرف شدن، عدول کردن، کجرو شدن، انحراف ورزیدن، پرت شدن