scholarsدیکشنری انگلیسی به فارسیعالمان، محقق، پژوهشگر، دانشمند، دانش پژوه، دانشور، ادیب، عضو فرهنگستان، اهل تتبع، شاگرد ممتاز، خردمند
slangدیکشنری انگلیسی به فارسیعامیانه، اصطلاح عامیانه، بزبان عامیانه، بزبان یا لهجه مخصوص، واژه عامیانه و غیر ادبی