114 مدخل
passing, passer, passerby
pedestrian
bystander
jaywalker
disdain, shame
پرستاران، بابونه زرد، عاقرقرحا
پریشانی، بابونه زرد، عاقرقرحا
عارفان، عارف، اهل سر، سالک، اهل تصوف، متصوف
عارفانه
عابر پیاده