120 مدخل
barb, irony, quip, sarcasm, taunt
ironically
quip
bitter, cynical, ironic, sarcastic, sardonic
cutting
طعنه آمیز است، حرص زدن، غارت کردن، قاپیدن، با ولع بعلیدن
طعنه زدن، اشتیاق داشتن، ارزو کردن
طعنه آمیز، تند و تلخ، سخت، تیره رنگ، ریاضت کش
طعنه زدن
طعنه زدن، جلوه، جولان دادن، به رخ کشیدن، بالیدن، خود نمایی کردن