scragsدیکشنری انگلیسی به فارسیضایعات، ادم لاغر، جانور نحیف، چیز لاغر، خفه کردن، بدار اویختن، گلوی کسی یا چیزی را گرفتن
wastesدیکشنری انگلیسی به فارسیضایعات، اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن