scourدیکشنری انگلیسی به فارسیمعشوقه، صیقلی کردن، جستجو کردن، شستن، زدودن، صابون زدن، تطهیر کردن، پرداخت کردن، تکاپو کردن
scouredدیکشنری انگلیسی به فارسیپخته شده، صیقلی کردن، جستجو کردن، شستن، زدودن، صابون زدن، تطهیر کردن، پرداخت کردن، تکاپو کردن