burnishدیکشنری انگلیسی به فارسیسوزاندن، صیقل، جلا، پرداخت، صیقل دادن، جلا دادن، پرداخت کردن، پرداختن، صیقل کردن
glossedدیکشنری انگلیسی به فارسیبراق، صیقل دادن، تاویل کردن، برق انداختن، حاشیه نوشتن بر، تفسیر کردن، خوش نما کردن
polishesدیکشنری انگلیسی به فارسیبلوز، صیقل، پرداخت، جلا، واکس زنی، ارایش، صیقل دادن، جلا دادن، براق کردن، مالیدن، واکس زدن، پرداختن، سوهان زدن، پرداخت کردن، صیقل کردن