صدیقدیکشنری فارسی به انگلیسیclose, devoted, devout, faithful, free, honest, honorable, straightforward, truehearted, truthful
burnishدیکشنری انگلیسی به فارسیسوزاندن، صیقل، جلا، پرداخت، صیقل دادن، جلا دادن، پرداخت کردن، پرداختن، صیقل کردن