معنی صومعه | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی دقیق

صومعه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

abbey, cloister, convent, monastery, nunnery, priory

جست‌وجوی مشابه

صومعه لاماهای تبت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

lamasery

صومعه نشین

دیکشنری فارسی به انگلیسی

monk

صومعه نشین (راهب)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cenobite

رئیس صومعه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

prior

رئیس صومعه زنان (زن)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

prioress

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

welling

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خوشبختی، ببالا فوران کردن، در سطح امدن و جاری شدن

wellington

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Wellington

wolvish

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جادوگر

welkins

دیکشنری انگلیسی به فارسی

welkins

wolfishness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گرگ و میش

جست‌وجوی متن

monasterial

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صومعه

monastery

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صومعه، خانقاه، دیر، رهبانگاه، خانقاه راهبان

plaster saint

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گنبد صومعه

priors

دیکشنری انگلیسی به فارسی

برادران، رئيس صومعه

abbeys

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ابیات، صومعه، کلیسا، خانقاه، دیر، نامکلیسای وست مینستر