صورتدیکشنری فارسی به انگلیسیcatalog, catalogue, countenance, expression, facade, façade, face, form, likeness, list, schedule, shape, snoot, variant, version
ill-favouredدیکشنری انگلیسی به فارسیبدبختی، نگون بخت، بد برخورد، دارای صورت ناهنجار و زننده، زشت، غیر جذاب، نا مطلوب
ill-favoredدیکشنری انگلیسی به فارسیبدبختی، غیر جذاب، بد برخورد، زشت، دارای صورت ناهنجار و زننده، نا مطلوب، نگون بخت