874 مدخل
devote, expend, put, use
conjugate, decline, inflect
eat
spend
دماسنج مرطوب
بذله گویی، هوش، لطافت طبع، قوه تعقل، دانستن، سامان، اموختن
نوار خیس
وزن
سرزنش
صرف می کند، خرج کردن، صرف کردن، صرف شدن، سودن، تمام شدن
خرج کردن، صرف کردن، صرف شدن، سودن، تمام شدن
صرف شده است، خرج کردن، صرف کردن، مصرف کردن
خرج کردن، صرف کردن، مصرف کردن
مصرف کردن، خرج کردن، صرف کردن