صدمهدیکشنری فارسی به انگلیسیdamage, harm, hurt, ill, impairment, injury, lesion, loss, mischief, prejudice, suffering
saferدیکشنری انگلیسی به فارسیامن تر، امن، ایمن، بی خطر، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده
safestدیکشنری انگلیسی به فارسیامن ترین، امن، ایمن، بی خطر، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده
safeدیکشنری انگلیسی به فارسیبی خطر، گاو صندوق، امن، ایمن، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده