Trotدیکشنری انگلیسی به فارسیطوطی، صدای یورتمه رفتن اسب، یورتمه، یورتمه روی، بچه تاتی کن، کودک، عجوزه، یورتمه رفتن
trotsدیکشنری انگلیسی به فارسیعصبانیت، صدای یورتمه رفتن اسب، یورتمه، یورتمه روی، بچه تاتی کن، کودک، عجوزه، یورتمه رفتن
stampedeدیکشنری انگلیسی به فارسیمهر زدن، رم، لگد کوب، صدای کوبیدن پا، ترس ناگهانی یک گله اسب، رمیدن، فرار کردن