255 مدخل
await, tarry, wait
cancel
patience
aloe
hasty, impatient, impetuous
WV
WF
WTV
صبر کردن
صبر کن، صبر کردن، انتظار کشیدن، منتظر شدن، پیشخدمتی کردن، چشم براه بودن
منتظر، صبر کردن، انتظار کشیدن، منتظر شدن، پیشخدمتی کردن، چشم براه بودن