شیرهدیکشنری فارسی به انگلیسیconcentrate, distillate, essence, juice, extract, glucose, syrup, treacle
adviseدیکشنری انگلیسی به فارسیتوصیه، مشورت دادن، نصیحت کردن، توصیه دادن، پند دادن، اگاهانیدن، قضاوت کردن، رایزنی کردن، خبر دادن