شیاددیکشنری فارسی به انگلیسیbilker, charlatan, confidence man, crooked, fraudulent, gyp, impostor, mposter, quack, racketeer, shark, sharper, sinuous, swindler, wide boy
adheredدیکشنری انگلیسی به فارسیپایبند، چسبیدن، پیوستن، وفادار ماندن، هواخواه بودن، طرفدار بودن، وفا کردن، توافق داشتن، متفق بودن، جور بودن، بهم چسبیده بودن