معنی شکستگی | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

شکستگی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

break, breakage, brokenness, flaw, fracture

جست‌وجوی مشابه

شکستگی باز (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

compound fracture

شکستگی پیدا کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fracture

شکستگی تنشی استخوان (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

stress fracture

شکستگی ساده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

simple fracture

شکستگی صدا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

crack

جست‌وجوی متن

fractus

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شکستگی

anfracture

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شکستگی

faticableness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شکستگی

breakability

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شکستگی

fractile

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شکستگی