521 مدخل
broken, busted, cursive
orthopaedist, orthopedist
dilapidated
broken
grit
چنگ زدن، نوک، قله، بالای تپه، پشته، ضربه زدن، شکستن
چنگال ها، نوک، قله، بالای تپه، پشته، ضربه زدن، شکستن
شکسته