87 مدخل
cleft, cloven, cut
cloven hoof
split
cleavage
fission
nuclear fission
رفع، شکافته
چنگال، شکافته، چنگال مانند، مبهم، شاخه دار
تقسیم شده، پنجه شکافته، سم شکافته، جانور سم شکافته
بیفید، شکافته
پا زدن، دارای پا یا سم شکافته