معنی شِر | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

شر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bad, badness, evil, mischievous, naughty, quarrelsome

شر آور

دیکشنری فارسی به انگلیسی

inglorious

شر به پا کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

agitate, sabotage

شر به پا کن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mischief, mischief-maker

شر به پا کنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sedition

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

av

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آقا

Avahi

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آواحی

avoirdupois weight

دیکشنری انگلیسی به فارسی

وزن از دست رفته، اوزان و مقیاسات اجناس

avener

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آواژنگ

aviating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

هواپیما، پرواز کردن، هواپیمایی کردن

جست‌وجوی متن

shr

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شر

sharecrop

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شرم آور

armine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شرم آور

private corporation

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شرکت خصوصی

arterial

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شریانی، مربوط به شریان یا سرخرگ