81 مدخل
hear
overhear
colorful, listenable
mishear
audible
confessor
شنیدن
شنیدن، شایعه، مسموعات، اوازه، چیز شنیده
شنیدن، بانعش کش بردن
شنیدن، شنوایی، استماع دادرسی، گزارش، سامعه، رسیدگی بمحاکمه
شنیدن، قابلیت استماع، رسایی صدا