207 مدخل
auditor, hearer, listener
prime time
audience
er _
stale
reparable
عاقلانه
ateknia
شنونده
شنونده، گوش دهنده، مستمع
شنوندگان، شنونده، گوش دهنده، مستمع
حسابرسان، ممیز، مامور رسیدگی، شنونده، ممیز حسابداری، مستمع
ممیز، مامور رسیدگی، ممیز، مامور رسیدگی، شنونده، ممیز حسابداری، مستمع