versifiesدیکشنری انگلیسی به فارسیمرطوب می شود، تبدیل بنظم کردن، بنظم در اوردن، شعر ساختن، سخنوری کردن
preyدیکشنری انگلیسی به فارسیطعمه، شکار، قربانی، صید، دستخوش، نخجیر، صید کردن، دستخوش ساختن، طعمه کردن