2038 مدخل
ritualist, ritualistic
ritualistic
catchword, device, motto, slogan, watchword
yell
battle cry
AU
au gratin
خدانگهدار، در جریان روز، مطلع، باخبر
خداحافظ، بامید دیدار
au jus
دختر جوراب شلواری
شعر
شعر، چامه نگاشتن، بشعر دراوردن، شاعرانه بحی کردن، شعر نوشتن
شعر قهرمانانه
شعاعی
شعله ور شدن، زرق و برق، اشتعال لرزشی، اشتعال با لرزش