slitsدیکشنری انگلیسی به فارسیشکافها، شکاف، چاک، روزنه، درز، رخ، بریدگی، غاز، فرجه، چاک دادن، شکافتن، دریدن
sprigدیکشنری انگلیسی به فارسیشاخه، ترکه، شاخه کوچک، میخ کوچک بی سر، جوانک، نو باوه، گلدوزی کردن، بشکل شاخ و برگ در اوردن