vileدیکشنری انگلیسی به فارسیگول زدن، بد اخلاق، زننده، پست، فرومایه، فاسد، دون، بدطینت، شرم اور، بدصفت، خسیس
plowدیکشنری انگلیسی به فارسیشخم زدن، ماشین برف پاک کن، شخم، خیش، گاو اهن، شخم کردن، شیار کردن، باسختی جلو رفتن، برف روفتن، خیش زدن، خیش کشیدن