439 مدخل
lump, piece
fierce, rapacious, wrathful
bet, condition, covenant, precondition, provision, stipulation
string
clause
وزن از دست رفته، اوزان و مقیاسات اجناس
availingly
در دسترس، موجود، قابل استفاده، دسترس پذیر، سودمند، مفید
اضطراب
درخواست
شرط بندی
شرط بندی، شرط، موضوع شرط بندی، نذر، شرط بستن
شرط اتموئیدی
شرط می بندی