شرحدیکشنری فارسی به انگلیسیaccount, definition, depiction, description, explanation, history, narration, portrayal, recital, relation, rider
slateدیکشنری انگلیسی به فارسیتخته سنگ، فهرست نامزدهای انتخاباتی، سنگ لوح، سنگ متورق، لوح سنگ، ورقه سنگ، ذغال سنگ سخت و سنگی شرح وقایع، با لوح سنگ پوشاندن، واقعهای را ثبت کردن، تعیین کردن، م
chronologiesدیکشنری انگلیسی به فارسیزمان سنجی ها، گاه شناسی، تاریخ شماری، شرح وقایع بترتیب زمانی، علم ترتیب تاریخ
chronologyدیکشنری انگلیسی به فارسیتاریخچه، گاه شناسی، تاریخ شماری، شرح وقایع بترتیب زمانی، علم ترتیب تاریخ
slatesدیکشنری انگلیسی به فارسیصفحات، تخته سنگ، فهرست نامزدهای انتخاباتی، سنگ لوح، سنگ متورق، لوح سنگ، ورقه سنگ، ذغال سنگ سخت و سنگی شرح وقایع، با لوح سنگ پوشاندن، واقعهای را ثبت کردن، تعیین