2637 مدخل
bad, badness, evil, mischievous, naughty, quarrelsome
inglorious
agitate, sabotage
mischief, mischief-maker
sedition
mischief-making
آقا
آواحی
وزن از دست رفته، اوزان و مقیاسات اجناس
آواژنگ
هواپیما، پرواز کردن، هواپیمایی کردن
جذب، سرگرمی، کار فرعی، مشغولیت، کار جزیی، حرفه، کار، کسب
شر
شرم آور
شرکت خصوصی
شریانی، مربوط به شریان یا سرخرگ