190 مدخل
nocturnal
nocturnally
furrow
chase, hunt, hunting, kill, prey, quarry, shoot
شکار، صید، جستجو، نخجیر، شکار کردن، صید کردن، جستجو کردن در، تفحص کردن
شکار ساحره، محاکمه و تعقیب جادوگران، تعقیب توهمات
شکار اروپایی
شکار گوزن
شکار عنکبوت