impassioningدیکشنری انگلیسی به فارسیپرشور، شوراندن، بر انگیختن، تحریک کردن، به هیجان اوردن، بر سر شهوت اوردن
impassionدیکشنری انگلیسی به فارسیاشتیاق، شوراندن، بر انگیختن، تحریک کردن، به هیجان اوردن، بر سر شهوت اوردن
impassionedدیکشنری انگلیسی به فارسیمشتاق، شوراندن، بر انگیختن، تحریک کردن، به هیجان اوردن، بر سر شهوت اوردن