batsدیکشنری انگلیسی به فارسیخفاش ها، خفاش، چوب، چوگان، چماق، شبکور، شب پره، عصا، خشت، گل اماده برای کوزهگری، لعاب مخصوص ظروف سفالی، چوگاندار، نیمهیاپارهاجر، ضربت، بال بال زدن، چشمک زدن، مژ
nightsدیکشنری انگلیسی به فارسیشب ها، شب، شب هنگام، تاریکی، غروب، برنامه شبانه، خادم حبش، لیل، نزدیک بوقت خواب