شبیهدیکشنری فارسی به انگلیسیakin, analogous, homogeneous, image, like , parallel, reminiscent, similar
affirmingدیکشنری انگلیسی به فارسیتایید، تصدیق کردن، شهادت دادن، بطور قطع گفتن، اظهار کردن، اثبات کردن، تصریح کردن