clipدیکشنری انگلیسی به فارسیکلیپ، برش، گیره یا پنس، پشم چینی، شانه فشنگ، گیره کاغذ، چیدن، کوتاه کردن، بغل گرفتن، محکم گرفتن، احاطه کردن
wingدیکشنری انگلیسی به فارسیبال، جناح، شاخه، پره، شعبه، بال مانند، گروه هوایی، زائده حبابی، زائده پره دار، دسته حزبی، قسمتی از یک بخش یا ناحیه، بالدار کردن، پردارکردن، پیمودن
limbدیکشنری انگلیسی به فارسیاندام، عضو، شاخه، عضو بدن، دست یا پا، قطع کردن عضو، اندام زبرین، اندام زیرین
limbsدیکشنری انگلیسی به فارسیاندام ها، عضو، شاخه، عضو بدن، دست یا پا، قطع کردن عضو، اندام زبرین، اندام زیرین