154 مدخل
evacuate, piss, urinate, urination
wee
pee
wee-wee
bed-wetting
جلوتر از بازی
در پیش، پیش، جلو، در امتداد حرکت کسی، روبجلو
جلوتر از زمان
پیش رویم
مرده به جلو
ترسناک، شاشیدن
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن
پوسیدن، شاشیدن
مروارید، شاشیدن