black outدیکشنری انگلیسی به فارسیسیاه شدن، خاموشی، خاموش شدن چراغ ها، قطع کامل برق، خاموشی شهر، خمود، متبادل
fullestدیکشنری انگلیسی به فارسیکاملترین، کامل، پر، تمام، مملو، انباشته، سیر، لبریز، مطلق، مفصل، رسیده، بالغ، اکنده
fullدیکشنری انگلیسی به فارسیپر شده، فول، پری، کامل، پر، تمام، مملو، انباشته، سیر، لبریز، مطلق، مفصل، رسیده، بالغ، اکنده