615 مدخل
begrime, black, blacken, shades
tout
blackly, black, ebony, inky, Negroid, sooty
crotchet
ink, swamp
melanoma
سیاه و سفید، سیاه کردن، سیاه ساختن، لکه دار یا بدنام کردن
گریم کردن، چرک سیاه کردن، چرک کردن
تقلید کردن، لکه دار کردن، بد نام کردن، سیاه کردن، سیاه ساختن