shagدیکشنری انگلیسی به فارسیزدن، موی کرک شده، موی درهم وبرهم، موی زبر، توتون زبر، پارچه مویی زبر، درهم و برهم ساختن، خشن ساختن، تکان دادن، لرزاندن
ergotismدیکشنری انگلیسی به فارسیergotism، مباحثهمنطقی، مسمومیت حاصله از خوردن سگاله، مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله