معنی سُل کردن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

سرکردن با بیماری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

nurse

سربه سرکردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

square

سل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tuberculosis

سل (پزشکی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

consumption

سل (موسیقی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sol

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

Sg

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Sg

جست‌وجوی متن

miliary tuberculosis

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سل ریوی

tubercular

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سل ریوی، مسلول، سلی، ازخی، ازخ دار، برامدگی دار

celioncus

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سل لیکس

tuberculous

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سل ریوی، سلی، دارای برامدگی یا دکمه، مسلول

tuberculed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سل ریوی