سخاوتمنددیکشنری فارسی به انگلیسیliberal, free, freehanded, largehearted, lavish, munificent, openhanded, openhearted, princely, handsome, liberally, unsparingly
سخاوتمندانهدیکشنری فارسی به انگلیسیhandsome, liberally, unsparingly, amply, generously, handsomely, princely, profuse
soدیکشنری انگلیسی به فارسیبنابراین، پس، چنین، چنان، چندان، اینقدر، بنابر این، انقدر، همینطور، همچنان، بقدری، این طور، چندین، همچو، همینقدر، بهمان اندازه، از انرو، باین زیادی
lectureدیکشنری انگلیسی به فارسیسخنرانی، درس، خطابه، کنفرانس، نطق، خطابت، سخنرانی کردن، خطابه گفتن، نطق کردن