1569 مدخل
convenient, easy, facile, open-and-shut, simple
pushover
snap, breeze
utility
utilitarian
سیگ
شش بسته
سر فردریک ویلیام هرشل
سر جان جان هرشل
نشستن
مایع، ابگونه، سیال، روان، پول شدنی، چیز ابکی، نقد شو، سهل وساده، سائل
بیش از حد ساده است، زیاد ساده کردن، خیلی سهل گرفتن
آسان، ساده، سهل، اسان، سبک، ملایم، بی زحمت، اسوده، روان، بدون اشکال
بیش از حد ساده شده است، زیاد ساده کردن، خیلی سهل گرفتن