95 مدخل
chiefly, headship, leading, primacy
lead
salami
theocracy
militarism
آهی کشید، اه حسرت کشیدن، اه کشیدن، افسوس خوردن
مظنونین
سقوط کرد
چشم انداز
بالاترین
چشم تیز، تیز بین، تیز نظر، داراي فكر صائب، هوشیار
سالاریاد
سالاریات
سالادین
سالامی، سوسیس نمک زده، گوشت خوک و یا گوشت گاو خشک شده
کاهوی سالادی